سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

شلوغ نکنید

 خیلی شلوغ نکنید!    

خیلی شلوغ نکنید!

‌چند روز قبل روزنامه اعتماد ملی، اطلاعیه ای را منتشر کرد که حاوی توصیه های مهدی کروبی در خصوص نـحـوه اعـمال مجازات های قانونی نسبت به افراد کمتر از 18 سال بود. آنچه در این روزنامه منعکس شد، موضوعی نبود که کروبی و همفکران او، کشف کننده آن باشند. بلکه ماه ها قبل از اطلاعیه اخیر کروبی و پس از برجسته سازی موضوع توسط رسانه های خارجی و نیز اطلاع رسانی های داخلی در خصوص مواردی- هر چند جزئی- از اعمال مجازات سنگین نسبت به نوجوانان کمتر از 18 سال، مسئولان قضایی از تصمیم خود برای توقف این گونه مجازات ها خبر دادند. حتی روزنامه های داخلی، اسامی بعضی از محکومان را منتشرکردند که اجرای حکم در خصوص آنها متوقف شده است. پس چرا تذکر کروبی، عده ای را تا این حد برآشفته کرده و آنها را به تکرار روش‌های عقده‌گشایانه وادار ساخته است؟ البته این یادداشت در دفاع از کروبی یا اقدام روزنامه اعتماد ملی، نوشته نشده است، کروبی هم نیاز به حمایت ما ندارد. زیرا او مانند بعضی » تازه سیاستمدار شدگان« نیست که تنها با دوپینگ های خاص بر سر پا می‌مانند و در غیاب برخی حمایت ها، ادامه حیات سیاسی آنها با تردید مواجه است! او بارها شجاعت خود را نشان داده و یکی از شجاعت های او نیز جبران اشتباه است. حتی در بعضی موارد، احتمال سوء برداشت از مندرجات اعتماد ملی، کروبی را تشویق کرده است که بر خلاف بعضی سـیـاسـتـمـداران لجباز، برای جبران سوءبرداشت‌های احتمالی، تا مرز عذرخواهی پیش برود. این رویه در قضیه اخیر نیز در روزنامه کروبی قابل مشاهده بود. اما آیا بیانیه کروبی یا تیتر انتخابی از آن در حدی بود که عده‌ای، از همه مرزهای اخلاقی عبور کنند؟ ظاهراً بعضی افراد از آن جهت عصبانی شده‌اند که به ادعای آنها، نحوه انعکاس توصیه کروبی، موجب ایجاد شائبه هایی در خصوص کثرت اعمال مجازات سنگین نسبت به نوجوانان در ایران شده است. در این مورد کروبی و روزنامه او توضیحات لازم را ارائه نمودند ضمن آنکه در موضوعاتی که با جان انسان‌ها سر و کار دارد، »کمیت« از اهمیت زیادی برخوردار نیست. البته ممکن است طراحان سناریوی هتاکی و عقده‌گشایی، بگویند حملات شدید آنها علیه کاندیدای اصلاح طلب، به آن خاطر بوده است که مفاد توصیه کروبی یا تیتر انتخابی از آن به نحوی بود که چهره نظام جمهوری اسلامی را مخدوش می‌کرد. اما آیا می توان پذیرفت که عده ای واقعاً نگران خدشه بر چهره نظام هستند و این نگرانی، آنها را به هتاکی علیه کسی واداشته است که حدود یک چهارم از عمر نظام، ریاست مجلس به عهده او بوده است؟ آیا توصیه یک فرد که هم اکنون هیچ مسئولیتی در کشور ندارد- حتی اگر توصیه او فاقد دقت کافی باشد- به چهره نظام آسیب می‌زند یا سخنان عالی ترین مقام اجرایی که به صراحت از نفوذ باندهای انحصار و مافیایی، در مراکز قانونگذاری و نظارت کشور سخن می گوید؟ اگر قرار باشد چهره یک کشور آسیب ببیند آیا هیچ چیز بالاتر از آن‌است که دوستان شفیق مقام عالی‌رتبه اجرایی، کار و زندگی خود را رها کنند و به دنبال جلـوگـیـری از افـشـای نـام مـفسدان اقتصادی باشند؟ آیا اظهارات یک کاندیدای ریاست جمهوری می تواند صدمه بیشتری به وجهه نظام بزند یا بی‌توجهی مسئولان دولـتـی بـه هـشـدارهـای فـرمـانـده نیروی انتظامی که »عده ای از دختران و زنان جوان، به خاطر نیاز به حقوق 70‌،80 هزار تومانی، در دام برخی شیادان می افتند که در قالب بعضی شرکت ها فعالیت می کنند«؟

روز چهارشنبه هفته گذشته که اظهارات کروبی، عده ای از افراد را به شدت عصبانی کرد، دو خبر به صورت همزمان در روزنامه ها به چاپ رسید. نخستین خبر، اظهارات نماینده مجلس هشتم بود که به خاطر پخش از تریبون مجلس، طــی چـنــد ثــانـیــه بــه تـمــام دنـیــا مـخـابـره شـد: » بعضی جوانان سیستانی و بلوچ، به خاطر نیاز به 50 هزار تومان دست به اسلحه می برند.« خبر دوم، اعلام همراه با افتخار این موضوع بود که » ایران برای احداث نیروگاه، خط اعتباری دویست میلیون یورویی در اختیار کنیا می‌گذارد.« چند روز قبل از آن هم خبر کمک سیصد میلیون دلاری ایران به پاکستان، موجب ابراز نگرانی تعدادی از نمایندگان مجلس شده بود. راستی کسانی که به خاطر نحوه انعکاس توصیه های کروبی، تا این حد غیرتی شدند، آیا لحظه ای با خود اندیشیده اند که هر کس در هر نقطه از جهان، این خبر را بشنود که »جوان مستاصل ایرانی به خاطر 50 هزار تومان دست به اسلحه می برد اما روسای دولت او درصدد افزایش کمک های خارجی خود هستند« چه چهره ای از ایران برای خود مجسم می کند؟ آیا این که تصور کنیم با این کمک ها، عده ای در گوشه و کنار جهان نام رئیس جمهور ایران را بر فرزندان خود می گذارند آنقدر ارزش دارد که اجازه دهیم جوان ایرانی برای رفع نیاز خود با انواع مشکلات مواجه شود؟ لطفاً آقایان غیرتی نشوند که »نامگذاری فرزندان در کشورهای دیگر، به خاطر کمک های مالی نیست، بلکه به آن خاطر است که در دوره مسئولیت دولت نهم، نام اسلام و انقلاب در دنیا پر آوازه شده است و به همین جهت، (به ادعای معاون اول رئیس جمهور) کسانی نام محمود احمدی نژاد را بر فرزندان خود می‌گذارند! زیرا اگر عملکرد این دولت، موجب تبلیغ برای اسلام شده باشد، قاعدتاً به جای نام رئیس جمهور ایران، نام زیبای » محمد‌« بر فرزندان گذارده خواهد شد. اگر هم عملکرد دولت، نام انقلاب اسلامی را پرآوازه کرده باشد نخستین نامی که به ذهن افراد در دنیا می آید نام »روح الله خمینی« خواهد بود و قطعاً نام محمود احمدی نژاد در مراتبی بسیار پایین تر برای انتخاب قرار خواهد داشت.

پس اگر واقعاً ادعای معاون اول رئیس جمهور صحیح باشد، این نامگذاری، تنها ریشه در کمک های خارجی دولت نهم دارد که بهای آن، محروم ساختن صدها هزار، بلکه میلیونها جوان سیستان و بلوچستانی، کرد، لر، ترک و... از تامین نیازهای پنجاه هزار تومانی آنهاست. آیا این مسئله، ضربه بیشتری به وجهه نظام می‌‌زند یا کم‌دقتی در انتشار توصیه کروبی!؟ به فرض که بپذیریم وجهه نظام با یک توصیه آسیب می‌بیند، اما آیا بی اعتنایی به هشدار مکرر نمایندگان مجلس و فعالان سیاسی در خصوص افزایش روز افزون اهانت ها به ایرانیان در کشورهای عربی و غیرعربی، هیچ‌گونه خدشه ای به چهره کشور وارد نمی کند؟ کسانی که خون آنها از تیتر اول روزنامه اعتماد ملی به جوش آمد لابد به یاد دارند که صبح روز پانزدهم فروردین ماه 86، روزنامه کیهان اولتیماتوم توخالی نخست وزیر بازی‌خورده انگلیس را منتشر کرد که » اگر ایران ظرف 48 ساعت ملوان های انگلیسی را آزاد نکند چنین و چنان خواهیم کرد« و بعدازظهر همان روز، ملوانان انگلیسی با عزت و احترام ویژه، توسط عالی ترین مقام اجرایی کشور بدرقه شدند . تردیدی وجود ندارد که آزادی ملوانان انگلیسی، بهترین تصمیمی بود که ایران می‌توانست بگیرد. زیرا دستگیری آنها تسلط ایران بر آب‌های سرزمینی خود را اثبات کرده بود و تداوم نگهداری ملوانان متجاوز ضرورتی نداشت. اما آیا آزادی آنها در فاصله کمتر از 24 ساعت از اولتیماتوم 48 ساعته نخست وزیر انگلیس، به وجهه کشور صدمه نزد؟

کسانی که مدعی هستند توصیه کروبی، چهره‌ای مخدوش از کشور ترسیم کرده است آیا تاکنون به این موضوع اندیشیده‌اند که برخی همفکران خودشان با اظهارنظرهای اخیر خویش، چه چهره‌ای از جامعه ایرانی ترسیم کرده‌اند؟ اینکه گفته شود »مخالفت بعضی کاندیداها با گشت‌های ارشاد، با هدف کسب رای زنان خیابانی یا اراذل و اوباش انجام می‌شود« چه مفهومی دارد؟ آیا این سخن، به این معنا نیست که با گذشت سی سال از بزرگ‌ترین و نافذترین انقلاب قرن، تعداد منحرفان در اجتماع آنقدر زیاد شده است که رای آنها بر سرنوشت انتخابات اثر دارد؟ انصاف دهید این گونه سخنان عقده‌گشایانه، چهره نظام را مخدوش می‌کند یا آنکه یک نیروی انقلابی، برای جلوگیری از سوژه‌سازی علیه نظام، برای توصیه‌ای در داخل نظام، پیشقدم شود؟

آیا اینکه یک سیاستمدار سالخورده، نسبت به بعضی نوجوانان خطاکار- و در واقع قربانی شرایط اجتماع - احساس دلسوزی کند بهتر است یا آنکه عده‌ای از سیاستمداران مدعی اقتدار و غیرت، به جای مجازات پاکستان (به خاطر عدم تحویل عوامل شهادت مظلومانه حدود بیست سرباز غیور نیروی انتظامی) به آن کشور کمک سیصد میلیارد تومانی اهدا کنند؟

‌راستی مردم باید »غیرت به جوش آمده« در برابر تیتر نخست یک روزنامه - که دست اندرکاران آن جریده نیز در صدد جبران آن برآمدند - را باور کنند یا سکوت این مدعیان در برابر نمونه‌هایی که این یادداشت‌به آنها اشاره کرد؟

دوستان آن طرفی بهتر است خود را با« شلوغ کاری»‌های مصنوعی به زحمت نیندازند. زیرا امروز حتی غیرسیاسی‌ترین افراد، ریشه این عصبانیت‌ها را تشخیص می‌دهند و می‌دانند فریادهای امروز، در واقع بیرون ریختن بغض فرو خورده چند ماه اخیر به خاطر ناتوانی در پاسخ‌گویی به انتقادات دقیق اصلاح‌طلبان از عملکرد دولت نهم است. البته دوستان اصلاح طلب هم باید مراقب باشند که برخی اظهارنظرها و انعکاس این اظهار نظرها، یادآور رفتار عده‌ای از اعضا و حامیان دولت نهم نباشد که به خاطر بزرگ کردن غیرطبیعی برخی »تازه سیاستمداران« همه چیز و همه کس را زیر سوال می‌برند و به گونه‌ای سخن می‌گویند که گویی قبل از دولت نهم، فساد و تباهی برهمه عرصه‌های کشور حاکم بوده است!